با رفتنت من باختم گویی تمام عمر را یک میخواستم و تاس میریختم هفت هم آمد ! من ندیدم یک را مجتباموضوعات مرتبط: موجِ نارنجی ، داستان کوتاه Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب
روزگار غریبی است نازنینآن که بر در میکوبد شباهنگامبه کشتن چراغ آمده است* * *مغزم داره میترکه. هزار جور فکر مختلف هر لحظه به کله ام حمله میکنن. شاید دیده باشی گاهی خودت هم به خودت حمله میکنی. میشه حال , ...ادامه مطلب
از وقتی یادمه میگفتن که دخترا احساساتشون زیاده؛خب غلط است دیگر؛هیچ دلیل و منطق درستی پشت این گزاره نیست،احساسات و جنسیت هیچ ربطی به هم ندارد.برچسبها: کلیشه , غلطLet's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب
امروز باید ثبت بشه امروز که نمیدونم چندم اردیبهشت بودامروز که همش هوا گرفته بود، بارونش مثل بارونای بهار نبود امروز که قرار بود روزه خوبی باشه ولی نبود امروز که قرار بود بمونی، اما زود رفتی ... از همون اول صبح که بی دلیل چین افتاده بود به پیشونیم و نمیتونستم لبخند بزنم فهمیدم که امروز روز خوبی نیست امروز فهمیدم که چه دروغای بزرگی رو باور کرده بودم مثل آسمونی که تو چشمات سبز بود ولی نبود وقتی چشمات رو باور نداشته باشم به هیچ چیز دیگه ای نمیتونم باور داشته باشم . ,بزرگترین,دروغ ...ادامه مطلب
پسر که باشی عاشق تفنگ بازی و کیو کیو بنگ بنگ میشی، شاید به همین خاطره که پسرا میرن #سربازی. برای اینکه به یکی از آرزوهای بچگی و تفنگبازیشون برسن! خُب، الان وقتش رسیده که منم برم توی بازی واقعی. البته خب قوانین بازی یه جوریه که زیاد بابِ دل نیست. ولی چه میشه کرد؟ باید رفت و بازی کرد. ***سربازی. یک بازی پسرونه : « کیو کیو، بَنگ بَنگ ». اکنون از دهههای 30 و 40 خیلی فاصله گرفتهایم. دهههایی که سربازی رفتن یک سفرِ دور و دراز بود. سفری که ممکن بود دیگر برگشتی از آن در کار نباشد، بدون کوچکترین خبری میرفتی و ناپدید میشدی، اکنون دیگر دههی 60 و جنگ تحمیلی نیست، که بروی جلوی خط مقدم، موجی شوی، ,سربازی,کیو,کیو,بنگ,بنگ ...ادامه مطلب
قرار بود همدیگه رو توی خیابون ولیعصر ببینیم. فردای اعلام نتایج انتخابات بود. خیابون ناگهان شلوغ شد. من دویدم، دویدم امّا نرسیدم... . پیشنهاد: داستان تقلب را همراه این داستان بخوانید.,من درد مشترکم مرا فریاد کن,من درد مشترکم مرا فرياد کن,شعر من درد مشترکم مرا فریاد کن,متن شعر من درد مشترکم مرا فریاد کن,من یه درد مشترکم فریاد کن مرا ...ادامه مطلب
نههه ! چت شد باز ... روشن شو، روشن شو، روشن شو.... دِ لعنتی روشن شو [ مشت را محکم به فرمون ماشین میکوبد از ماشین پیاده میشود و قدم میزند، قدم میزند پیادهروهای خلوت نیمه شب را] اینطوری نمیشه! باید یه راهی پیدا کنم. حتما یه راهی هست، غیر ممکنه نشه حلش کرد... [ گربهاي از کنار جوی آب رد میشود در پی لقمه موشی شاید]قرصهام کوش!؟ نه؛ تو ماشین جا گذاشتم. پووووف یادتون باشه من شکستتون میدم من یه روز همهی شما رو شکست میدم و با تحقیر بهتون میخندم. من همهی شما رو شکست میدم هیچکس نمیتونه جلوی من رو بگیره.... اه معده، تو چت شده دیگه؛ الان وقت گیر آوردی, ...ادامه مطلب
همهجا رو دنبالات گشتیم. هفتهها و ماهها دنبالت گشتیم. هیچ اثری از تو نبود. مادرت دق کرد و پدرت سکته. هیچ نشونی از تو نبود. نه بیمارستان، نه پزشکی قانونی... داستان (تقلب) را در ادامه مطلب بخوانید... و موج در فضا و زمان گسترده است... ,تقلب,تقلب در انتخابات,تقلب در کنکور,تقلب در بازی پوکمون گو,تقلب در انتخابات 88,تقلب بالهای تاریک,تقلب المزاج مرض نفسي,تقلب المزاج عند النساء,تقلب در بازی hay day,تقلب در کنکور سراسری ...ادامه مطلب