حالا سخت ترین کار دنیا فکر کردن است. آنقدر سخت است که فقط خودت را مشغول می کنی تا کمتر فکر کنی. کمتر سراغ گوشی می روی تا پیام هایت را چک کنی. وسوسه می شوم. دست بر تصویر پروفایلت می گذارم. بزرگ می شوی و می بینمت. تو نیستی. پیام هایت هست. باور کن سخت ترین کار دنیا فکر کردن است. فکر کردن به اینکه نیستی. به کلمات فکر می کنم. به جمله هایی که بین مان رد و بدل شد. سخت است جواب سوالات را دادن. چه باید می کردم که نکردم و چه نباید می کردم که کردم. زمان عجله دارد. ثانیه ها پشت ثانیه ها می دوند. چرا ولی هنوز اول هفته است. همین مدتی که نبودی و نبودم معادل دو هفته بود. من که باور نمی کنم همش دو روز گذشته باشد. سخت ترین کار دنیا فکر کردن است. فکر کردن به این که چراهایی که هر لحظه ظاهر می شوند، بیشتر می شوند و کمتر نه.در خیابان ها قدم می زنم. آهسته. در همان مسیری که تو هستی. می دانم که تو خواهی آمد. کریمخان ، میدان ولی عصر، اول بولوار. منتظرم. منتظرم تا ببینمت تا صدایت کنم. خودم را پنهان کرده ام تا تو را تماشا کنم. می خواهم صدایت بزنم. صدا در گلویم می خشکد. نمی توانم. غمگینم. با تمام وجود . بغض در گلویم می شکند. سرم را بر می گردانم. ولیعصر را به سمت جنوب حرکت می کنم. من تمام می شوم. داشتم برای خودم فکر می کردم. آخرین بار کی برای هم چای ریختیم. گل های سرخ را پر پر کردیم. کدام میز دوتایی بود؟ که خندان نشسته بودیم. بی خیال غم فردا. دارم فکر می کنم. نوازنده ای آکاردئون می نوازد. مرا می برد به خیال. به خیال هایی که با تو ساخته بودم. به قدم زدن پا برهنه روی شن های ساحلی دریای شمال. به رقص باد میان موهایت. صدای خنده هایت در گوشم می پیچد. می گویم دو روز شد و هنوز پیامی نیامده است. شاید سر تو هم شلو, ...ادامه مطلب
برف میبارید و سرد بود. از سرما داشتیم میلرزیدیم و یخ بود دستانمان؛ بر روی برف نرم قدم میزدیم، آهسته آهسته. انگار جای پایهامان را در تاریخ ثبت میکردیم، مسیری که طی کردهایم. اما برف آب میشد و, ...ادامه مطلب
حالا که آمدی و ماندی و نرفتی بگذار برایت چیزکی بنویسم، نمیدانم شاید لحظهای بعد تصمیم بگیری بروی، و این نوشته بی معنا شود، مهم نیست، بالاخره یک روزی، هرکسی میرود به سویی؛ با دلیل یا بی دلیل. بگذار ب, ...ادامه مطلب
هرچقدر که کلافه باشم، هرچقدر از زمین و زمان و آسمان هم که دلخور باشمهرچقدر هم که از این تنهایی خسته شده باشم، وقتی یادت میکنم، داستان فرق میکند نمیشود همه چیز را با هم داشتهم ساده ب, ...ادامه مطلب
- میدونی چیه؟+ نه !- منم دقیقن نمیدونم. ولی فکر میکنم چیز خوبیه. بهم آرامش میده .+ چی ؟- داشتن تو مجتبا,دیالوگ های ماندگار,دیالوگ,دیالوگ های ماندگار فیلم های خارجی,دیالوگ های ماندگار عاشقانه,دیالوگ های شهرزاد,دیالوگ های ماندگار جوکر,دیالوگ فیلم قیصر,دیالوگ های ماندگار حشمت فردوس,دیالوگ های زیبا,دیالوگ هامون ...ادامه مطلب
نههه ! چت شد باز ... روشن شو، روشن شو، روشن شو.... دِ لعنتی روشن شو [ مشت را محکم به فرمون ماشین میکوبد از ماشین پیاده میشود و قدم میزند، قدم میزند پیادهروهای خلوت نیمه شب را] اینطوری نمیشه! باید یه راهی پیدا کنم. حتما یه راهی هست، غیر ممکنه نشه حلش کرد... [ گربهاي از کنار جوی آب رد میشود در پی لقمه موشی شاید]قرصهام کوش!؟ نه؛ تو ماشین جا گذاشتم. پووووف یادتون باشه من شکستتون میدم من یه روز همهی شما رو شکست میدم و با تحقیر بهتون میخندم. من همهی شما رو شکست میدم هیچکس نمیتونه جلوی من رو بگیره.... اه معده، تو چت شده دیگه؛ الان وقت گیر آوردی, ...ادامه مطلب