بعضی خیابونهای تهران خاصن. یعنی خودشونن و خودشون. هیچی نمیتونه جاشون رو بگیره. خیابونهایی که هر وقت گذرت بهشون میفته هزارتا خاطره و آرزو و فکر و خیال توی سرت چرخ میخوره. یکی از این خیابونهای خاص «ولیعصره» ! از راه آهن تا تجریش. خیابونی که همه چیزها رو باهم داره. فقط کافیه از بالا به پایین یا پایین به بالا قدم بزنیش و ببینی ... یه گوشههایی از خیابون هنوز صدای شعار میآد. صدای شعارهای قدیمی از سال پنجاه و هفت. یه تیکه دیگه از خیابون هنوز از زخمهای سال هشتاد و هشت ناله میکنه. یه جاهاییاش سالنهای سینما و تماشاخانهها از نمایشهایی که پروانه نمایششون لغو شده و نمایشهای سفارشی گله میکنن! یه جاهاییش شاهکارهای معمارهای قدیمیه و یه نقطههاییش هنر معماری مهندسهای امروزی. خیابونی پر از کافه و قهوهخونه.یه خیابون و نزدیک هفده کیلومتر پیاده رو در هر طرف! پیاده روهایی که توی این سالها قرارهای آشنایی زیادی رو دیدن، قهر و خداحافظیهای تلخی رو لمس کردن. بعضی چیزها گفتی و نوشتی نیست. بعضی چیزها رو باید لمس کرد. باید با زبان چشم دید و آنها را خووند. خیابونی که با آدمها و فروشگاههاش، با پارکها و میدونهای وسط راهش، با برجها و ساختمونهای کنارش، با درختها و کلاغش، با موشها و جوی آبش و... همه نوع طعم و رنگ رو تو خودش داره. مهم نیست حالت خوب باشه یا بد، خوشحال باشی یا ناراحت، «ولیعصر» صبح تا شب میتونه همدرده تو باشه. با تو راه بیاد و بزنه زیر یه آواز قدیمی: خواهم تو شوی محبوبِ دلم، چون نرگسِ من دیوانهی من...
دهم شهریور هزاروسیصدونودوپنج خورشیدی
مجتبا
محرمانه...برچسب : خیابون ولیعصر,خیابون ولیعصر تهران,خیابون ولیعصر تبریز,نقشه خیابون ولیعصر, نویسنده : confidentialo بازدید : 180