شعری برایم بخوان

ساخت وبلاگ

برگشتی. چه خوب کردی باز آمدی، چیزی ندارم که پنهان کنم، دلم برایت تنگ شده بود. یکجورایی می‌دانستم که بر میگردی. گفتم که من دیگر آن آدم سابق نیستم. همه تغییر می‌کنند. رابطه‌ها هم دستخوش تغییر می‌شوند ولی خب، ما به هم پایبندیم. به یکسری اصول نانوشته بند شده‌ییم و دربندیم. شاید سرنوشت این است که در بندِ هم باشیم، بخاطر آن‌که روز اول که «دربند» بود که یکدیگر را دیدیم. بالاخره من هم عمری ازم گذشته. پیر نشدم، شکسته نشدم ولی خب چی بگم،  مثل همه روزگار زده شدم، خواستم با دنیا کنار بیام. سخت بود، نشد. اما تلاش کردم، تلاش کردم حداقل فیلم بازی کنم که بگم منم تو دنیای امروز غرق شدم، افتخاری نیست ولی مثل همه من هم سرم شلوغه!  نگاه کنید، من هم وقت ندارم. دیگه برایم فلسفه و داستان و شعر و... معنی نداره،امّا نه همه این‌ها دروغه، یه دروغ مضحک. من نمی‌تونم از گذشته‌ام فرار کنم، نمی‌توانم از این‌ها دل بکنم ولی تو خودت را بخواب بزن، مثل من،  بخاطر خودت، بخاطر من، بخاطر ما؛ بگذار همین‌گونه که هست بماند، زشت و زشت و زشت بماند. چرا دنیای زیبای‌مان را باید زشت کنیم؟ نمی‌دانم، ولی می‌دانم زشتِ امروز گویا زیباتر است. مثل همین آپارتمان‌های زشت، مگر خانه‌ی حیاط دار با حوض و یک باغچه چه بود که رهایش کردیم؟ نمی‌دانم و دارم فاصله می‌گیرم از آنچه که بودم. بیا، بیا بنشین روی این صندلی امّا قبلش آن کتاب شعر سیدعلی صالحی را بیاور، بیاور و آن را ورق بزن، ورق بزن و بخوان، بلند بخوان که خانه دلتنگ شنیدن صدای توست...


«اول يک جمله بگويم
راستش
گاهي از شدت علاقه به زندگي
حتي سنگها را هم مي‌بوسم
کلمه‌ها را
کتاب‌ها را
آدم‌ها را 

دارم ديوانه مي‌شوم از حلول
از ميل حلول در هر چه هست در هر چه نيست
در هر چه که هر چه
چه
و هي فکر مي‌کنم
مخصوصا به تو فکر مي‌کنم
آنقدر فکر مي‌کنم
که يادم مي‌رود به چه فکر مي‌کنم....»

 

بعد از این شعر دیگر چیزی نمی‌ماند که بگویم: «من هنوز به تو فکر می‌کنم»، بیا و مگذار عوض شوم و شبیه همه‌ی آدم‌های دور و بر شوم، نه نگذار بل‌که بگذار غرق در شعر و داستان و فلسفه بمانم. بمانم برای تو. 

 

بیست و دومین روز از دی‌ماه یکهزاروسیصدونودوهفت خورشیدی

به خط مجی

امضا:... و موج در فضا و زمان گسترده است. مجتبا

(شعر کامل سیدعلی صالحی در ادامه مطلب)

محرمانه...
ما را در سایت محرمانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : confidentialo بازدید : 150 تاريخ : سه شنبه 30 بهمن 1397 ساعت: 23:51