آخر زمستونه و نزدیکای بهار، هوا نباید سرد باشه ولی من بدجور سردمه، سردمه و میلرزم ولی یه کله پیاده میرم، انگار که لج کردم، لج کردم با خودم، که خودمو بشناسم، خودمو محک بزنم، پیاده برو، بیشتر محکمتر محرمانه...
موسیقی را پلی میکنم، صدای اسپیکر رو زیاد میکنم و روی تخت دراز میکشم و در خاطرههایم میگردم و قدم میزنم. چشمانم را میبندم و در رویاهای آینده و خاطرات گذشته غرق میشوم. تو گذشتهها پرسه میزنم ت محرمانه...
ما را در سایت محرمانه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : confidentialo بازدید : 163 تاريخ : سه شنبه 14 اسفند 1397 ساعت: 7:52